"عبادالله" ثروتمند و محتکر معروف با ارعاب و زور، باغداران را ناچار میکند که محصولات باغات خود را به قیمت ارزان به او بفروشند! در این بین "فتحالله" باغش را به پسرانش واگذار کرده و از آنها میخواهد که در برابر عبادالله مقاومت و مبارزه کنند. "جلیل" پسر بزرگ فتحالله با فروش مستقیم محصولاتش، سایر باغداران را ترغیب به مبارزه میکند. عبادالله با حیله مباشرش، "قسیم" را وادار میکند که جلیل را به قتل برساند. "نصیر" پسر دیگر فتحالله مبارزات برادرش را پیگیری میکند. عب ادالله وقتی نمیتواند از طرق مختلف نصیر را از ادامه فعالیتش بازدارد، بار دیگر به قسیم متوسل میشود و این زمانی است که او دریافته است عبادالله او را فریب داده به همین جهت با وی درگیر شده و در نزاعی سخت، هر دو یکدیگر را از بین میبرند.