مدرسهای شبانه روزی که مربی نداشته، سه ماه است که تعطیل است. یک روز خانم معلم جوانی وارد میشود. علیرغم مشکلاتی که هست با ایجاد رابطه عاطفی، بزودی شور و نشاطی بر مدرسه حاکم میکند. خانم معلم در یک گردش تفریحی داستان شنگول و منگول و حبه ی انگور را برای شاگردان خردسال خود تعریف می کند. شیر، در مقام سلطان جنگل، بین گرگ و روباه مسابقه ای می گذارد، بدین ترتیب که هر کدام زودتر غذای لذیذی برای او فراهم کند به استخدام او در می آیند...