در سال 1351، بانک اصناف ایران به یکی از دارندگان حساب پسانداز، به قید قرعه یک هواپیمای دو موتوره جایزه میدهد. برندهی جایزه یک کارمند آموزش و پرورش رامسر به نام "احمد مرزوقی" است. انتقال هواپیما به رامسر ممنوع اعلام میشود و نگهداریش در تهران متضمن صرف هزینهی زیادی است. احمد مرزوقی که به همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت کرده است، جهت تامین هزینهی نگهداری هواپیما، به همراه خانوادهاش ناچار از بازی در فیلمهای تبلیغاتی میشود. به زودی مرزوقی در زندگی شهری غرق میشود و این حتی به از دست رفتن شرافت و حیثیتش منتهی میشود. مرزوقی که خود را باعث همهی گرفتاریها میبیند، تمامی صحنه و دکورهای استودیو را از بین برده و در میان زبالههایی که خود ساخته دفن میشود.