دانیال پسری خیال پرداز دائم در حال دیدن فیلم های مختلف از طریق تلویزیون و لپ تاپ است حتی در حین مسافرت. مادر از او می خواهد از دیدن فیلم دست کشیده و اوراق چاپ نشده کتاب پدر را به جای آن بخواند. آنها با اتومبیل به سمت شمال کشور در حرکتند. در محلی که برای استراحت توقف کرده اند، طوفان نابهنگامی باعث می شود تا اوراق در هوا پراکنده و بخشی به سوی جنگل حاشیه جاده برده شود. مادر به دنبال جمع آوری اوراق به داخل جنگل رفته، دانیال و خواهرش ملیکا نیز برای کمک به سمت او وارد جنگل می شوند که در اثر حادثه ای با دنیای جدید و آدم هایی با قامت کوتاه روبرو می شوند و ...