«هیت کلیف» ( اولیویر ) در خانه ی خانواده ی « لینتن » بزرگ می شود و به دختر «لینتنها» ، «کاترین» ( اوبرون ) ، محبتی عمیق پیدا می کند. پس از فوت پدر خانواده ، اداره ی امور به دست برادر بی کفایت «کاترین» می افتد. خیلی زود « هیت کلیف » که نسبت به علاقه ی «کاترین» به خود دچار تردید شده خانه را ترک می کند...