در خانوادهی قدیمی و ثروتمند "مدبر" وصیتی اجرا میشود که سبب حوادث خونینی میشود.در این خانواده ارث نباید تقسیم شود و فرزند ذکور عملاٌ وارث محبوب میشود.پیش از اینکه این شیوه باردیگر عمل شود، مدبر وسیلهی مردی به نام "سیف" که همسر خواهر اوست ظاهراٌ به قتل میرسد.فرزند مدبر "بروز" با دخالت به موقع یک شکارچی نجات پیدا میکند و با ناپدید شدن بروز ثروت مدبر به آرزو برادرزادهاش میرسد.پس از بیست سال وقتی که سیف قصد دارد با عملی کردن ازدواج پسرش با آرزو ثروت مدبر را بدین ترتیب به خود منتقل سازد، برزو پیدایش میشود.سیف چندبار سعی میکند برزو را به قتل برساند اما پس از یک سلسه عملیات معلوم میشود که مدبر با توطئهی سیف نمرده و زنده است و با آشکار شدن این حقیقت سیف گرفتار شده و آرزو و برزو نیز با هم ازدواج میکنند و بار دیگر انتقال ارثیه به همان شیوهی دیمی صورت میگیرد.