ساعت شنی درباره خانم دکتری است که متخصص زنان و زایمان است، اما خود بچهدار نمیشود. او تصمیم میگیرد یک رحم واسط (اجارهای) پیدا کند و از طریق آن رحم بچهدار شود. بعد از این که زنی حاضر به همکاری شده و حامل قرار میگیرد، عاشق بچه میشود، عدم هماهنگی اخلاقی لازم، باعث تضاد و نهایتا فرار فرد از خانه دکتر میشود. سرانجام این زن که جا و مکانی ندارد، مجبور به خیابان خوابی میشود و از افراد متفاوت جامعه با اخلاق، رفتار و منشهای متفاوت فکری، گذر میکند...