دو دوست شیفتهی دختری هستند. دختر حاضر به ازدواج با آنکه بیشتر دوستش دارد میشود. ولی بزودی شوهر گمان میکند که زن به او خیانت میکند، لذا قصد قتلش را مینماید. اما زن خود در ماجرائی از بلندی سقوط کرده و درمیگذرد و در حالیکه شوهر در این بین گناهی مرتکب نشده محکوم به زندان میشود. قبل از آن پسرش را به دوستش میسپارد. سالها بعد وقتی از زندان آزاد میشود و پسرش به انتقام مرگ مادر قصد جانش را میکند، ولی بزودی پسر حقیقت را درمییابد و این زمانی است که پدرش طی حادثهای به قتل رسیده و درمیگذرد.