"رضا چلچله" جوانی دست و پا چلفتی است که از مال دنیا یک دوست به نام "فرخ" و یک سگ دارد.فرخ یک آدم متمولی است که از سخت گیری پدرش درمورد دختر مورد علاقهاش به تنگ آمده و به زندگی سادهای روی کرده است.این دو در ماجراهایشان با یک باند متشکل روبرو میشوند و اتفاقات متعددی برایشان روی میدهد.در پایان با عملیات آنها افراد باند به دام میافتند.فرخ با دختر مورد علاقهاش ازدواج میکند و رضا نیز سروسامان میگیرد.