"احتشام" قصد دارد محلی را که تخت عنوان کاباره به "آتش" اجازه داده، از او بازستاند و به همین منظور برادرزادهاش "حمید" را که وکیل دعاوی است مامور این کار میکند.حمید خیلی زود شیفتهی زیبایی و نجابت آتش میشود و آتش که درگیر تردید و دودلی انتخاب یکی از دو خواستگارش، "حمید" و هادی است.سرانجام آتش تصمیم میگیرد که با هادی ازدواج کند، چون از طبقهی خودش است و حمید نیز عمویش را متقاعد میکند که از دعاویش درمورد کاباره صرف نظر کند.