قتلی روی میدهد، شواهد بر علیه دکتر است و او گرفتار قانون میشود. قاتل که زندگیاش را از کودکی تحت سرپرستی او میگذرانده مورد شماتت و عتاب همسرش واقع میشود که باید قدر بشناسد و با اعتراف به قتل، آزادی را به یک بیگناه برگرداند. مأمور رسیدگی به این پرونده، علیرغم شواهد مسلم موجود، معتقد است باید در جستجوی قاتل باشد، اما با وجود پیگیریهای فراوان توفیقی به دست نمیآورد. اصرار و پافشاری همسر قاتل، موجب قتل خودش میشود و بدین ترتیب قانون، راه تازهای برای شناخت قاتل مییابد و دکتر بار دیگر آزادی خویش را به دست میآورد.