دو جوان در یک گروه اینترنتی به نام گروه وحشت با یکدیگر اشنا میشوند. در شب عروسی لیلا و شهاب یکی از دوستان گروه اینترنتی انها کشته میشود و پدر لیلا که یک کاراگاه است مسئول پرونده شده و به دلیل مضنون بودن داماد دختر را از دیدار شوهرش منع میکند.به فاصله ی یکی دو شب دو نفر دیگر از آن گروه اینترنتی کشته شده و به دلیل فاصله ی کم قتل ها پلیس به نتیجه ای نمیرسد تا این که پدر لیلا با ترسیم نقشه ی قتل ها به انگیزه ی متعصبانه ی قتل ها پی برده و به یاد پروندهای قدیمی می افتد که که در آن کودکی شاهد قتل مادرش توسط پدر به خاطر ظن به خیانت بوده است و حدس میزند این قاتل همان کودک باشد که از حرکت پدر الگو برداری نموده.سپس مشخص میشود این کودک همان دوست صمیمی داماد کاراگاه است که مدیر آن گروه اینترنتی است. در همین حین قاتل دختر کاراگاه را برای انتقام جویی از شهاب که گمان میکند خائن است میرباید و سعی میکند شهاب را کشته و لیلا را شکنجه دهد و در همین حین کاراگاه از راه رسیده و دو جوان را نجات میدهد و قاتل کشته میشود.