جمیله یک دختر لبنانی است. هنگامی که مادر جمیله او را باردار بود، پدرش توسط صهیونیست ها اسیر می شود. جمیله بدنیا می آید و با گذشت روزها آرام آرام و در نبود پدر با عکس ها و نامه های او بزرگ می شود. پدر که با دیدن اولین عکس از جمیله روحی تازه در کالبدش دمیده می شود در انتظار فرصتی است تا با امیدش دیدار کند.