در یک شب طوفانی، زن جوان یک مهمان دیگر را به مهمانی دعوت می کند تا او را از رئیس شلاق خود نجات دهد و او را به ایستگاه قطار برساند. هنگامی که نجات دهنده خود را نشان می دهد که او در محل خود متوقف می شود برای از دست دادن لباس های خیس او، او از ماشین خود را رد می کند. درب که برای کمک به آن ضربه می زند، خانه بازیگر بازنشسته است و او دیگر شب را صرف می کند. او هیچ گذر می کند و صبح روز بعد او مرد جوان را پیدا می کند که او را از حزب سوار می کند. همسایه ی بعدی است. دو مرد برای علاقه اش رقابت می کنند. زایمان قدیمی تر مرد زندگی می کنند که در خانه نگهداری می شود و یک نوشیدنی که او نجات داده است، تسکین کمیک را فراهم می کند.