یک داستان عاشقانه و فلسفی از سحر و جادو و عشق، یک جادوگر غم انگیز خرس را به یک مرد جوان تبدیل می کند. خرس سابق، با کمک جادوگر و همسر زیبای او، در حالت جدید خود ناراضی است، به دنبال یک شاهزاده خانم برای بوسه به منظور تمایل خود را دریافت می شود. مطمئنا تمام شاهزاده خانم ها بیهوده است، زیاد خراب شده، او اولین کسی است که می بیند. اما شاهزاده خودش ملایم، مهربان و زیبا است و او و مرد جوان در نگاه اول عشق را دوست دارند. او نمیتواند درد او را بیابد، بدون توضیحش فرار میکند. به عنوان شاهزاده خانم اقدامات شجاعانه برای پیدا کردن عزیزان خود، شخصیت های جدید وارد داستان، از جمله نخست وزیر بلندپرواز کینگ و شکارچی به دنبال خرس خرس برای تکمیل مجموعه خود را. چطور این طرح پیچیده حل خواهد شد؟