داستان خانۀ بانوی پیر به نام قمر که بسیاری از مردم در خانه اش به عنوان مستاجران زندگی می کنند. یکی از مستاجرانش به نام کاظم می خواهد خانه اش را بفروشد، بنابراین تصمیم می گیرد با دختر قمار ازدواج کند، اما قامار نیز پس از ثروتش است. پس از عروسی، همه متوجه می شوند که خانه ها مدارک واقعی را تأیید می کنند که این خانه متعلق به قمار است و این زمانی است که تمام مستاجران شروع به تلاش برای اثبات خود را به عنوان صاحب خانه می کنند.