فریدون، جوان کشاورزی است که موفق به دریافت لوح کشاورز نمونه میشود. دایی او قصد دارد تا دخترش، رعنا، را به او بدهد. از طرفی رعنا و غلام، پسرخاله او، به یکدیگر علاقه دارند. وقتی فریدون برای دریافت جایزه به تهران میآید عاشق رویا، دوست خواهرش، میشود و او را خواستگاری میکند اما پدر رویا شرط ازدواج دخترش را پولدار شدن فریدون قرار میدهد. فریدون تلاش بسیار میکند و نهایتا" موفق میشود با یک میلیاردر معروف که پدر خواستگار خواهرش است وارد کار تکثیر گل و گیاه شود. پدر رویا با ازدواج آنها موافقت میکند و در یک شب غلام و رعنا، رویا و فریدون و خواهر او ازدواج میکنند