سارا گلد فارب، زنی معتاد به تلویزیون که در کانی آیلند زندگی میکند، از شوهر متوفایش پسری به نام هری دارد. هری که معتـاد است اغلب اوقاتش را با ماریون (یک طراح مد ناکام) و بهترین دوستش تایرون (مـواد فروش سیاه پوست) میگذراند. هری و تایرون در پی به جیب زدن پول کلانی از راه فروش مواد مخـدر هستند و ماریون هم در حالی که اعتیـاد آنها و نا امیدی توام با آن شدت میگیرد، با آن دو همراه میشود.