یک سایگون کلاسیک، اواخر سال 1945. در اردوگاه نظامی در هندوچین فرانسه، دو مرد جوان - رابرت و آندره - به دوستان نزدیک خود تبدیل شده اند، زیرا آنها احساس خستگی و هیجان در انتظار اولین ماموریت خود را به اشتراک می گذارند. اما زمانی که آنها کشف کردند که به جای آزاد کردن هندوچین از تجاوزگران خارجی، آنها به مبارزات بومیان برای استقلال مبارزه می کنند، دوستی آنها به خطر افتاده است. آندره خراب شده است، اما رابرت بی نظیر است. او با هر دشمن فرانسه، به مرگ می جنگد. در حالی که رابرت به رهبری یک عملیات فرماندهی علیه ویت مین اختصاص داده است، آندره تصمیم به پیوستن به جنگجویان آزادی می کند. آنها طرفهای خود را انتخاب کرده اند، زمانی که دوستان آنها باید دشمن باشند. مسیرهای آنها متفاوت است - تا روزی که آنها دوباره با چهره به چهره می آیند. آندره در یک اردوگاه زندان برای زندانیان فرانسوی یک زندانی را به تصویر می کشد که خیلی شبیه روبرت است.