داستان حدود دویست سال قبل رخ میدهد. یک زنبور کچی گریخته از سپاه (زنبورک توپ کوچکی بود که بر پشت شتر مینهادند و به جنگ میرفتند) و یک پهلوان و یک جوان ماجراجو حادثهای در یک دوره هرکی هرکی از لحاظ تاریخی، باهم آشنا میشوند. هدف مشترکی مییابند و از سه راه مختلف به راه میافتند. در راه برای هر یک حوادثی پیش میآید که در عین حال مبین طرز زیست و خصوصیات قومی ایرانیان دو قزن پیش است. هدف مشترک هر سه را باز بهم میرساند. همه باهم به گنجینهای که توسط گروهی نظامی دفن شده دست مییابند. اما در آخرین لحظه گروه نظامی تازهای از راه میرسد و دفینه را از آنان باز میستاند.