«حجت» که تنها برادرش را در جنگ از دست داده است از اینکه در سالهای آخر در کنارش نبوده رنج میبرد و برای تسلی دل خود تابلویی را به یاد او سفارش میدهد. به زودی شرکتی که «حجت» با موفقیت ادارهاش میکرد، دچار مشکل مالی میشود. تلاش او برای رفع این مشکل فرصتی فراهم میآورد تا به گذشته برگردد و زندگی خود و برادرش را مرور کند.