«هاشم»، لاقید و بدون هدف، زندگی را میگذراند تا این که باز نی فریبخورده آشنا میشود و به او دل میبندد. او قصد جات زن از منجلاب فساد را میکند اما عواملی که زن را در بند دارند، مانعش میشوند. هاشم سرانجام زمانی به آرزویش میرسد که زن را برای همیشه از دست داده است.