درحالی که اوجی پس از ازدواج با پسرعمویش ایلیاد برای رفتن به تهران و ملحق شدن به همسرش آماده می شود، پدرش به طور ناگهانی از دنیا می رود. او که مسئولیت سنگین خانواده اش را بر دوش خود حس می کند، به ناچار برای کمک به خانواده خود کار در پستخانه را میپذیرد...