در زمینی بایر و غیرمزروعی خانواده ای زندگی میکنند.سه برادر بزرگتر خانواده تصمیم میگیرند به خاطر آبادی ملکشان،زمین مجاور را تصاحب کنند تا از رود پرآبی که از آن زمین میگذرد استفاده کنند.بدین ترتیب برخوردی وحشیانه بین دو خانواده درمیگیرد و در همین حال برادر کوچک خانواده با دختر صاحب زمین مجاور آشنا شده و شیفتهی او می شود.آن دو علیرغم مخالفت دو خانواده به دیدارهای مخفیانه شان ادامه میدهند.در آخرین نزاع دو خانواده همگی کشته میشوند و دو زمین یزرگ باقی میماند که وارث آنها یک مرد و دخترجوان از دو خانواده هستند که کمترین توجهی به زمین و ثروتشان ندارند.