این یک داستان از عشق و شهوت است که در آن سایه افکنده از انسداد و لزبین بودن است. لیویا زن است که تلاش می کند تا عواطف شوهرش آلبرتو را بازپس گیرد، که کار روزنامه نگاری او را برای ماه ها در یک زمان - به طور هدفمند دور می کند. چیزی که او نمی داند این است که او جذابیت غیر قابل انکار برای دخترش مونیکا دارد. جنس مخالف جنس جنسی وی لیو او را به استخدام زنان جوان برای داشتن رابطه جنسی با آلبرتو در حالی که او در مخفی گوش می دهد. هنگامی که مونیکا می خواهد به عمل نیز برسد، حقیقت واقعی در مورد پدر و مادر او مشخص شده است.