سال ها پیش مادر مریم به عنوان «خون بس» به قبیله ی رقیب در لرستان واگذار شده است . مریم فرزند مادری «خون بها» است که هیچ کدام از مردان ایل از ترس کریم خان به خواستگاری او نمی روند ، تا اینکه سید عیسی مریم را به عقد خود در آورد و دشمنی خان را نسبت به خود بر می انگیزد ، خان به عنوان «خون بها» مریم را طلب می کند. سید عیسی برای جلوگیری از خون ریزی همراه همسر و مادر و برادر کوچکش کوچ می کند؛ اما خان و افرادش به کمک یک راهنمای محلی به تعقیب آن ها می پردازند، و پس از کشتن مادر و برادر سید عیسی زن و شوهر را به محاصره می گیرند. کریم خان، پس از زایمان مریم ، او و شوهرش را در خواب از پا در می آورد و راهنما، پس از کشتن کریم خان ، همراه با نوزاد سید عیسی از منطقه دور می شود.