هاواردار در نوزاد غیر متولد نوزاد جدید خود را در رودخانه کاماتیفورا، منطقه نور قرمز بمبئی یافت. فاحشه یک پسر بچه را زاده می کند و تصمیم می گیرد او را آموزش دهد و هولدر را به نام پدرش بفرستد. همسر هالالد فرزند را قبول نمی کند و به خانه پدر و مادرش می رود. هاولدر فرزند را تصدیق می کند و او را به عنوان عجی می نامید در حالی که پسر فاحشه شلوک نامیده می شود. هر دو در مدرسه پذیرفته می شوند، در حالی که Shlok در مطالعات بیش از حد دور می رود و Ajay قمار را می گیرد. Shlok در عشق با Pooja، دختر J.K. یک میلیونر. Ajay به هیچ ارتباطی اعتقاد ندارد هاواردار تلاش خود را برای به دست آوردن آجی می کند، اما آجی پیدا می کند که برای فساد اداری در جامعه دشوار است. اککای سیت یک ترور در کارگران سنتی است و از دختر بی گناه سوءاستفاده می کند و آنها را مجبور به فحشا می کند. Shlok فارغ التحصیل می شود و M.B.A را تکمیل می کند. Ajay یک حلقه روپیه را در قمار برنده می کند و به Shlok می پیوندد تا پروژه خود را دنبال کند. دختر خود هالالار توسط Ajay به خانه اش آورده شده است. اککا و مردانش او را ربودند و او را می کشند. حالا آجی تصمیم می گیرد که ترور اککا و کارگران آزاد را از چنگ های مردگانش پاک کند. او با دندان و ناخن مبارزه می کند و در هزینه زندگی اش اککا و امپراطوری وی را از بین می برد. کارگران سنی مجبورند زندگی شایسته ای در جامعه داشته باشند.