«محمد» پسر بزرگ خانواده که یازده سال دارد، در غیاب پدر که برای جستجوی حرفه به شهر رفته است، سعی میکند به نوعی در تأمین معاش خانواده سهیم باشد. اما زمانی که «محمد» برای انجام کار در مزرعه میگذارد، او را از تحصیلش بازمیدارد. مادر که «محمد» را به خاطر ادامهی تحصیل از کار منع کرده، با او قهر میکند. اما «محمد» با تلاشی مضاعف، در صحنهی کار و درس موفق میشود...