سال ١٧٩٧، انگلستان. بعد از مرگ آقای بنت، همسرش کوشیده تا پنج دخترش-جین، الیزابت، مری، لیدیا و کیتی- را آماده یافتن شوهری مناسب نماید. چون این کار را تنها راه دستیابی یک زن به رفاه و آسایش می داند. زمانی که سرو کله جوان ثروتمند و خوش سیمایی به نام بینگلی و دوستش آقای دارسی درهمسایگی آنها پیدا می شود، هیجان بر خانه خانواده بنت مستولی می شود. به زودی جین با آقای بینگلی دوست می شود و به نظر می رسد که الیزابت نیز به آقای دارسی نظر دارد. اما رفتار آقای دارسی مغرور چندان به مذاق الیزابت باهوش که در سایه تعالیم پدر فردی جسور و مستقل بار آمده، خوش نمی آید ازاین رو به زودی جنگ میان مردها و زن ها آغاز می شود...