چند زن جوان در یک کارگاه تولیدی لباس زنانه کار میکنند و هرکدام با پولی که از این کار به دست میآورند، خانوادهی خود را اداره میکنند. این زنها هر کدام مشکلات خاص خود را دارند. یکی از آنها که غریب است و کسی را در شهر ندارد، مادربزرگش بیمار میشود و او قادر به پرداخت هزینهی معالجهاش نیست. یکی از همکاران وی با همدستی خانم حسابدار، پولی از صندوق کارگاه برمیدارد و به این ترتیب مشکل دوست خود را برطرف میسازد. ولی چون نمیتواند پول را به صندوق برگرداند، خود دچار مشکل میشود و از دیگران کمک میخواهد...