"طائل" به لحاظ شناختش از بلوچستان و مردمش، مامور میشود که به طور ناشناس به منطقه یاد شده سفر کرده و به شناسائی باندهای قاچاق اسلحه و مواد مخدر بپردازد. طائل زمانی به منطقه میرسد که رئیس پاسگاه ژاندارمری منطقه (که با رئیس شهرت دارد) توانسته به درون باند نفوذ کند. او میداند که طائل در راه است و قرار است به او بپیوندد ولی او را نمیشناسد. طائل به عنوان قاچاقچی اسلحه وارد باند میشود. رئیس و طائل هر یک به تمهیدی برای گرفتار کردن افراد باند کوشش میکنند و پس از درگیریهایی سرانجام رئیس و طائل یکدیگر را میشناسند و با یاری یکی از اعضای نادم باند با نام "عقیل" موفق میشوند، طی درگیری طولانی و خونینی، سرانجام باند را از بین ببرند.