عشق عشقی تهدید شده توسط یک مانع بزرگ به عنوان خود ... آیا می تواند تفاوت های ایمان در راه عشق عشق بی گناه است؟ دو جوان، اسما و مصطفی، عاشق می شوند. برای آنها، آینده فقط معنایی دارد اگر آنها با یکدیگر باشند. با این کار، زندگی بی معنی است. با این حال، عشق ورزیدن بیش از حد مانعی است که در آن زمان و مکانی منحصر به فرد است: مصطفی یک مسیحی مخفی است، زمانی که همه از جمله اسما فکر می کنند که مسلمان است. در عین حال، امپراتوری عثمانی مجموعه ای از اصلاحات را ارائه می دهد که مسیحیان حقوق مشابه با مسلمانان دارند. از این نقطه، کلیسای مسیحیان مخفی را وادار می کند که ایمان خود را بیان کنند. این مصلحتی برای مصطفی است: او بین عشق و کلیسا است.