«عباس خاکپور» به قصد سفر به آمریکا به ترکیه میرود تا ویزای آمریکا را بگیرد. او چهاربار و با قیافههای مختلف به سفارت آمریکا مراجعه میکند، اما موفق به اخذ ویزا نمیشود. پس از مدتی او در دام چند ایرانی، «جواد» و رئیسش «اسی» میافتد که در هتلی در استامبول، با مشارکت مدیر آن معروف به «چرچیل»، دفتری ایجاد و به کلاهبرداری مشغول است. به پیشنهاد «اسی»، «عباس» خود را در کسوت زنی درآورده و نام خود را «درنا» میگذارد تا بتواند ویزای ورود به آمریکا را به دست آورد. اما آشنایی و علاقهاش به زنی به نام «دنیا»که در هتل مستخدمه است، سبب میشود تا تصمیم خود را تغییر داده و قصد بازگشت به ایران را نماید. «اسی» و همدستانش مشکلاتی برایشان پیش میآورند، اما نهایتاً «عباس» و «دنیا» به خواستهی خود و مراجعت به ایران دست مییابند.