نادر برخی از طلا و جواهر را می کشد و به خانه ای می رود که خواهر او پروین است و پرستار است. عروس پروین، هادی، یک سرباز است. او به همراه لایلا به خانه شوهر سابق خود می رود تا فرزندش را به دلیل حکم دادگاه بگیرد. بهروز در همان آپارتمان زندگی می کند که پروین کار می کند.