«رباب» دختر خانوادهای است که از طریق صید مروارید امرار معاش میکند. قرار است او با پسر عمویش «کامل» ازدواج کند. اما مشاجرات روزمره و عامیانه بین مادر او و «کامل»، کدورت خانوادگی را به دنبال میآورد. «ستاره» بیش از همه مصر میشود که دخترش با جهیزیه به خانهی شوهر برود؛ از طرفی پدر «رباب» توان و نیروی جوانی خود را از دست داده و مریضی او را بیش از پیش از قدرت انداخته است. «خادم» برادر کوچکتر قصد دارد تلاش کند تا شاید مشکل را حل کند و دست به کار خطیر رفتن به دریا برای صید میشود که کاری پر حادثه است...