پس از مرگ پدرش، جیک دوباره به دنیا می آید که او راه می رود. پس از بازگشت، او خود را مقابله با همه او از فرار از، و همه آنچه که تبدیل شده است. بازگشت او کاتالیستی است که دو روابط، چهار نفر مختلف را به سوی خود جلب می کند، جایی که آنها گیر کرده اند. هر یک از آنها با داشتن حرکت به جلو، مبارزه با خیانت دیگران و یا خیانت به خود مواجه شده است.