«رضا» برای فراهم آوردن پول لازم که بتواند با «مریم» ازدواج کند، به فروش اجناس روسی مشغول میشود. در جریان کار، پس از اینکه مانع به سرقت رفتن کیف مدیر یک شرکت میگردد، این فرصت برایش فراهم میشود تا شغلی را در شرکت به دست آورد. اما دزدان کیف، به منظور انتقامجویی پس از اینکه «رضا» را مضروب میکنند، خانهاش را نیز به آتش میکشند. چهرهی «رضا» در این حادثه دچار سوختگی شده و ناچاراً از این پس، از نامزدش فاصله میگیرد. نهایتاً ترتیبی فراهم میشود که «رضا» بتواند خود را معالجه و با «مریم» ازدواج کند.