مدینه پس از فوت همسرش جهان، تصمیم میگیرد کارخانه به جا مانده از وی را اداره کند. او برای این کار از پسر خواندهاش بهمن کمک میگیرد. جهان در کارخانه شریکی به نام عبدی داشته و حالا بهمن برای خریدن سهم شریکشان مبلغ هنگفتی پول نزول میکند، اما ماجرا طوری که مدینه و بهمن انتظار دارند، پیش نمیرود و عبدی کشته میشود و...