راج کومار یک مرد جوان صادق، خوش تیپ و هوشمند است تا بوت شود. او به عنوان یک معاملهگر تنها به عنوان یک نقاش در تجارت کار می کند، اما قادر به کسب درآمد نیست و قادر به پرداخت اجاره به خانم دلسوز، اما سخاوتمندانه، خانم D'sa نیست. یک روز راج یک کیف پول حاوی پول را پیدا می کند و او را به رامنت می گرداند. رامات متوجه راج می شود و با صداقت او خوشحال است و از او می خواهد که در دفتر خود به عنوان یک مدافع اداری کار کند. راج ملاقات با خدمتکار Ramnath، آشا، و به زودی هر دو در عشق فرو می ریزند. این همه به پایان می رسد زمانی که راج می یابد که Asha واقعا Aarti، دختر کارفرمای خود است. پس از آن، خودش را از کارفرمای خود و دخترش بیگانه می کند و با آشپزی و خدمت به غذا های روزانه خود، به دنبال سرپرست زن بیمار خود می رود. متاسفانه، او ناگهان عبور می کند. پلیس پس از مرگ مرتکب می شود و در نتیجه متوجه می شود که خانم دسا مسموم شده است. راج به عنوان مظنون اصلی تبدیل شد و به دنبال آن بازجویی و در یک سلول برگزار می شود. بعدها راژ یک فرار باریک را که موفقیت آمیز بود، برنامه ریزی کرد و برای پیدا کردن شواهد برای اثبات بی گناهی خود، آن را ادامه داد.