به مسئولین یک شهر کوچک در حاشیهی کویر اطلاع داده میشود که در آیندهی نزدیک یکی از مقامات بلند پایهی درباری از شهر آنها بازدید خواهد کرد. مسئولین برای استقبال از مقام مزبور، دست به کار شده، میکوشند از تمام امکانات شهر در برگزاری مراسم استقبال استفاده کنند. از سویی دیگر یک ورزشکار جوان از اهالی این شهر که در مسابقات آسیایی مدال طلا کسب کرده است، به شهر بازمیگردد و مورد استقبال پرشور مردم قرار میگیرد. وقتی مسئولین از علاقهی مردم به ورزشکار جوان مطلع میشوند، تصمیم میگیرند از محبوبیت او برای کشاندن مردم به مراسم استقبال استفاده کنند. ولی جوان ورزشکار و پدر او که از اطباء سنتی شهر و مورد احترام اهالی است، حاضر به هیچگونه همکاری نیستند. مسئولین شهر و نمایندهی دربار تصمیم میگیرند برای جلب موافقت جوان ورزشکار، او و خانوادهاش را تحت فشار قرار دهند و برای مهمان درباری برنامههای مفصلی برای بازدید از نقاط دیدنی و آثار باستانی شهر ترتیب میدهند. به هر ترتیب شهر برای استقبال آماده میشود؛ ولی جوان ورزشکار و پدرش همچنان مصمم هستند از شرکت در مراسم خودداری کنند...