آهنگری با همسرش در خارج از یک دهکده زندگی میکند. مردم دهکده نظر مساعدی به آنها ندارند و به همینجهت وقتی آهنگر از آنها میخواهد که در وضع حمل همسرش به او کمک کنند، آنها خودداری کرده و سرانجام همسر آهنگر در میگذرد. مردم حتی اجازهی دفن همسر آهنگر را در قبرستان دهکده نمیدهند و در این زمان است که آهنگر عاصی تفنگ به دست گرفته و دست به کشتار میزند و چون خود را به ماموران تسلیم نمیکند، کشته میشود.