گردان کمیل به فرماندهی "مهدی نریمان" برای یک حرکت ایذائی به خطوط دشمن یورش میبرد. فشار دشمن آنها را ناگزیر به پناه گرفتن در یک کانال میکند. تنها وسیله ارتباطی گردان با قرارگاه مرکزی از کار میافتد و آب و آذوقه داخل کانال جیره بندی میشود. گروهی برای گزارش چگونگی عملیات و خبر محاصره گردان به طرف قرارگاه عزیمت میکنند. آنها باید از میان خطوط تازه مستقر شده دشمن بگذرند. سه نفر از گروه چهار نفری در مصاف با دشمن شهید میشوند. "حمید" نوجوانی که در کوره میدان جنگ آبدیده میشود. سرانجام پس از مرارتهای فراوان خود را به قرارگاه میرساند. از طرف دیگر مهدی و افراد درون کانال در ی مقابل حملات مکرر دشمن مقاومت میکنند. سرانجام مهدی برای تهیه اب یک تنه به دشمن میتازد. حمید که همراه نیروهای تازه نفس به کانال رسیده است، کنار پیکر مهدی میرود و آخرین درسهای دلاوری را با وی مرور میکند.