حشره شناسی (اوکادا) در ساحلی دورافتاده آن قدر در کار جمع آوری نمونه های کمیاب سوسک غرق می شود که آخرین اتوبوس را برای بازگشت به خانه اش از دست می دهد. اهالی آن دو و بر، حشره شناس را وسوسه می کنند که شب را در آلونک خرابه ای در ته یک گودال شنی عظیم اطراق کند. آلونک متعلق به بیوه زنی جوان (کیشیدا) است که به طور مداوم و خستگی ناپذیر می کوشد تا گودال با شن پوشیده نشود. صبح روز بعد، حشره شناس می بیند که نردبان طنابی گودال برداشته شده و او به تله افتاده است. با این همه، آرام آرام موفق می شود که با زن شنزار رابطه ای نزدیک برقرار کند...