در پاریس، رومیان عکاس مد روز همجنسگرا سی و یک ساله می آموزد او سرطان انتهایی دارد. به عنوان شانس شیمیدرمانی تنها باریک است، او تصمیم می گیرد بقیه زندگی خود را بدون درمان یا mollycoddling زندگی می کند، مخفی کردن حقیقت از عاشق خود ساشا و خانواده اش، بی رحمانه به مهربانی آنها را به دور. او چند روز به مادربزرگش لورا ملاقات می کند و یک سخنرانی کوچک با یک پیشخدمت او دارد که او در طول راه با او ملاقات می کند، یک پیشخدمت که پس از یک جلسه فرصتی دوم، از او خواسته های غیر معمولی را می پرسد. رومن به پاریس بازگشت و در آنجا به طور خصوصی امور خود را به ترتیب قرار می دهد و منتظر پایان است.