در آغاز دهه 90، لایا، زن جوان و مهربان کاتالان داوطلب به عنوان یک معلم در یک مدرسه در کاتماندو کار می کند. او یک فرد مصمم است که تنها به وسیله عشقش به فرزندانش هدایت می شود و مایل است هر کاری را که برای رویای یک واقعیت نیاز دارد، انجام دهد، یعنی آموزش کودکان فقیر و فقیر از زاغه ها. طرف مقابل Sharmila، معلم صالح نپال است که به او کمک می کند با مانع زبان، دائما در حال تلاش برای حفظ تعادل لازم بین تمایل ناپایدار لایا برای تغییرات اساسی در نظام آموزشی و شیوه های سنتی کاست های فقیر محلی است. در حال حاضر دو ماه از زمانی که از آبی گرفته شده است، یک تبعید قریب الوقوع به دلیل ویزای کار خود را به پایان می رسد اول در لیست طولانی از مشکلات Laia، تهدید به پایان دادن به تلاش های او. در مقابل زمان و یک سیستم فاسد و تلخ که خواستار پول است، این راه حل در قالب یک ازدواج سفید از نظر راحتی صورت می گیرد، زمانی که یک راهب مفید، ریگا، Tsering، یک مرد جوان و مجرب، از کوه های موستانگ به عنوان شوهر لایا توصیه می کند. در حقیقت، ترسینگ متفاوت از آنچه انتظار داشت، خود را ثابت می کند که در زندگی لائیا حمایت واقعی می کند و قبل از آن، بین آنها عشق واقعی برقرار خواهد شد. برای یک بار، یک پرتوهای کوچک امید شروع به درخشش می کند، اما دیر یا زود Laia ناچار با بار غیر قابل تحمل انتخاب میان تعهدش به پاراگراف های جامعه و زندگی تازه اش، که در آن زندگی می کند، روبرو می شود. در حال حاضر، بیش از هر زمان دیگری، او برای مبارزه برای هر دو ...