. من کوچک بودم که فهمیدم سی/نما تمامِ زندگی‌ام است. اما حالا که بزرگ شُدم ایمان دارم سی/نما بخشی از زندگی‌ام است ، نه تمامش! من از سی/نما «زندگی» یاد گرفتم. «جادو»یعنی همین! یعنی زایش بشود اصلِ کار! سینما زندگی را بسازد، نه زندگی سینما را! یعنی چیزی که واقعیت ندارد ، واقعی دیده شود! بودنِ چیزی که نیست! دروغِ بزرگی که راست میگوید! سینما همه آن چیزی هست که نیست. . روزت مبارک ، ای تمامِ روزهای الکیِ من ای مرهمِ من، ای تمامِ من‌هایی که من نبود، ای بی‌رحمترین، ای تنهاترین ، ای مهربانترین، ای تمامِ خنده‌های دروغین، ای تمام اشک‌های دروغین، ای تمام غم‌ها و شادی‌های صدبار تکرار، ای کشتن‌هایی که مرگ‌های الکی را ساخت و به اشاره‌ای جنازه‌ها سوار بر سرویس‌هایشان به خانه بازگشتند! ای نامادری، ای پدرخوانده! دلم سخت تو را می‌خواهد همانقدر که نمی‌خواهد، تو مرا بزرگ کردی. سینما روزت مبارک. ای جادوگر ِ بیرحمِ طناز که دل‌بزرگی و راستگو‌ترین دروغگو!