‌ عکس( حتما باران می بارد ) ابرهای آسمان شهر نور عکاس حبیب نریمانی ‌ هیچ چیز معلوم نیست ، با قطعیت نمی توان از آن سخن گفت ، اینکه سراسر آسمان را ابر سیاه گرفته باشد و بگویی باران می بارد و در عین ناباوری در آن زمان هرگز باران نبارد ! یا خورشید میان آسمان آبی باشد و بگویی با این آسمان بی ابر باران ببارد ؟ امکان ندارد ! و ناگهان ابرهای تیره و باران ببارد ! هیچ چیز را سر به سامانی نیست ، معلوم نیست ... فردا که جای خود دارد ؛ تا پایان این نوشته هم هیچ چیز معلوم نیست . انگار در جاده مه گرفته ، سراسر مه گرفته محکوم به پیش رفتنی ، رفتن و پیش رفتن ، آن همه کورمال کورمال ، پر از شک پر از التهاب ، دلواپسی و دلشوره ... زیستن در طول جاده مه گرفته ، این تمام ماجرا است . هیچ چیز در چند قدمی هم پیدا نیست ، باید پیش بروی تا کشف کنی تا مواجه شوی ، باور کنی،به دست بیاوری از دست بدهی ، آب خورده شوی ، تا بمیری . تا خاطره شوی ، خاطر بمانی ، البته اگر شانس بیاوری و در خاطر شلوغ آدمها جایی داشته باشی و گرنه فراموش می شوی ، آنگونه که انگار هرگز هیچگاه نبوده ای ! اینگونه است که هیچ چیز معلوم نیست . با قطعیت نمی توان از پیش تر همین اندکی جلوتر سخن گفت.