میسوزم از سوزشی توک تیز سوزن ریز و باریک مادر بزرگ انگار ، جامانده در سراسر تنم یا آتش سیگارِ نیمسوزِ زبانخوردهی خشکِ بهمن پدربزرگ. این ترانهی تن من است بهانه بودن من ، شاید با هر قدم یادم هست ، ساتن تن من ، پیچک خرده است با هستی. سوزش از ادراک های روزانه، به من نزدیک تر است قامت طاقت من کوتاه شده اما این سوزش ها خستگی ناپذیرند آتش گلستان شاید مرا در آغوش کشد بی گل ، بی بستان خاطره اش خاکستر باشد و آورده اش ؛ بیتن شدن تن من ./ الف.غین مرداد ۱۳۹۸ #ایمان_غیرتمند #سوزش #سوزن #مادربزرگ #پدربزرگ #تن #وطن #سینما #سوزشی #😂😞
321
16
1398/05/27