شجریان و سرایت بیماریِ آزادی فوت محمدرضا شجریان در وانفسای امروز شاید در ابتدا برای حکومت یک برد تلقی میشد، در میان بهبوهه کرونا و عدم حضور بسیاری از دوستداران این هنرمند باعث شده بود تا دولتیان سرمستانه و با خیال راحت از دور به تماشا بنشینند. صدا و سیما و اکثریت رسانه های اصولگرا و اصلاح طلب که سالها نامی از شجریان نبرده بودند اما به یک باره از خواب بیدار شده و تیتر اولشان را به نام استاد آواز و غیره نهادند. نیروی حاکمه همه چیز را تمام شده تصور می کرد اما تجمع درست یا غلط در بیمارستان جم باعث شد تا بار دیگر نیروهای خودی و بیخودی وارد عمل شوند. پیکر بیجان محمدرضا شجریان همچون دارنده یک بیماری مسری به سرعت از بیمارستان به بهشت زهرا برده شد و از آنجا هم به سرعت راهی مشهد شد، بله او یک بیماری مسری داشت، اتفاق مرا یاد رمان میرا انداخت که عشق، دوست داشتن و هنر نوعی از بیماری مسری نشان می داد و سریعا اداره برای درمانش پیشقدم می شد. قوه حاکمه یا همان اداره خودمان از ترس سرایت آزادی لهجه و طبع شجریان را به شهر دیگری انتقال داد، هیچ خبر نزدیک و یا مردمی از مراسم نماز میت از مردم صادر نشد، برای عدم سرایت این بیماری مردم در دورترین فاصله ممکن ایستاده بودند، در این میان خودیها و بی خودیها که از این بیماری در امان بودند ایستادند. آنها که البته سالهاست نشان دادند نسبت به هنر، فرهنگ، آزادی و درک واکسینه شده اند به راحتی در برابر بیماری استاد ایستادند. حال نوبت به نان به نرخ روز خورها رسید، آنها سریعا دوربین دست گرفته و به میان جمعیت شتافتند، جمعیت محکوم بود به قرائت کامل قطعات، حفظ نام قطعه و شاعر غیره، انگاری که اگر در میان عزاداران حسینی این دوربین برود همه می دانند داستان واقعی کربلا چیست، اسم تمامی یاران را از بر هستند و تاریخ آن روز را بی وففه تکرار می کنند. این قلم به روزها البته مخاطبان همیشگی خود را داشتند، آنها که در هر اقدامی گوشه گود آروغ ناشتا می زنند، به فرض اگر از جشنواره انصراف دهی یقه جر می دهند و اگر ندهی باز هم یقه، اما هیچکدام از اینها ندانستند که شجریان فرا یک قطعه و آواز که یک آرتیست بود، آرتیستی که برای من نگارنده تماشای فوتبالش هم جذاب است. شخص نگارنده اگر از اسلام خاطره خوبی در این کشور داشته باشد همان ربنا و دعای سحر و یک اذان موذن زاده است، اما نگارنده مایکل جکسون را هم به شدت دوست دارد هرچند نام قطعات را کامل و جامع حفظ نیست، انگار این جماعت نخوت زده نمی دانند آنچه از شجریان به جا مانده فراتر از یک قطعه است و آن بیماری آزادیست ادامه در کامنت
799
18
1399/07/19