براي ليلي و مجنون روزگار بي عشق سال ١٣٨٥ بود كه جزو ورودي هاي جديد رشته خبرنگاري به دانشكده خبر پيوست.روزي كه براي انتخاب واحد و راهنمايي تحصيلي به اتاق كارم آمد، موجي از انرژي مثبت و عشق به زندگي را همراه داشت و بي سبب نبود كه او را هستي نام نهاده بودند هر چند كه الهام خطابش ميكردند.مهرش عميق بر دلم نشست و بعد از فارغ التحصيلي اش، رشته الفت و دوستي ما عميق تر شد.هميشه به خاطر رعايت ضوابط در دوران تحصيل دانشجويان عليرغم علاقه اي كه به تك تك آن ها داشتم از ايجاد روابط صميمانه اجتناب مي كردم اما بعد از فراغت تحصيلشان دوستيها رنگ متفاوتي به خود مي گرفت. الهام، دختري جسور و با ذكاوت، خوش بيان و مهربان بود و هر كسي را در نگاه اول مجذوب وقار و برخوردش مي كرد.تابستان ١٣٩٧ آخرين مكالمه تلفني ام با او بود. از دكتر محسن فيض ميگفت كه به فصل مشترك زندگي اش رنگ عشق و خوشبختي پاشيده بود.خوشحال بودم كه نوعروس سه ساله چنين احساس خوشبختي و تعلق خاطر مي كند.مدتي از او بي خبر ماندم و چنان غرق كار و زندگي ماشيني بودم كه گذر زمان را حس نكردم اما هميشه الهام در خاطرم بود.چندين بار تماس گرفتم اما جواب نداد تا اينكه دو ماه قبل، دوستي مشترك برايم عكسي ارسال كرد! تصوير، دو سنگ قبر كنار هم را نشان ميداد، روي يكي نوشته بود هستي لشگري پور...ديگر هيچ نفهميدم....هستي رفته بود و من بي خبر بودم.قدرت هيچ عكس العملي نداشتم، بعد از چند دقيقه پرسيدم چرا با هم؟؟تصادف كردند؟! بعد تاريخ سنگ مزارشان را خواندم...هستي ١٧ مهر ٩٧ و محسن فيض ١٦ آبان ٩٧ ...حال غريبي داشتم.دوست مشتركمان گفت دكتر فيض، رفتن هستي را تاب نياورد و يك ماه بعد بر اثر سكته قلبي به هستي پيوست.او تا جان،پاي هستي ايستاد.غرقم در مرورتان...غمگينم از هجران جانگدازتان و از سويي خرسندم براي اين همراهي عاشقانه و وفادارانه دلتنگتم هستي عزيز و نمي داني در اين روزها چه بر من گذشته است...خواندن كامنت هاي سرشار از عشقتان براي هم و بي قراري هاي دكتر فيض بعد از رفتنت....خوشا كه چنين عاشقانه زيستيد. مي دانم كه هستي جاويد يافتيد در كنار هم🌹در اين غروب غم زده به تو مي انديشم رفيق مهربان و دلسوزم و از هجرانت بي قرارم مي دانم كه در آرامش مطلقي و من لبخندت را مرور مي كنم تا ديداري دوباره كه خيلي دور نيست پ.ن: از شنيدن اين خبر تا الان توان نوشتن نداشتم و امروز هم نتوانستم شايسته هستي بنويسم اما نوشتم تا بار ديگر بگويم هيچ هيچ هيچ نداريد اگر عشق نداريد.لطفا براي هستي و محسن فيض فاتحه اي بخوانيد #هستي_لشگري_پور #دكتر_محسن_فيض #خوشا_چنين_عاشقانه_زيستن
نازلی خرامان | براي ليلي و مجنون روزگار بي عشق
سال ١٣٨٥ بود كه جزو ورودي هاي جديد رشته خبرنگاري به دانشكده خبر پيو...
191
1399/04/06